فریبا خانی: حالا تابستان است و لابد گندم‌ها رسیده‌اند. گندم‌زارهای طلایی که با درخشش خورشید چشم‌ آدم را می‌زنند. هیچ در این فصل در گندم‌زار بوده‌ای؟ خوشه، خوشه‌های طلایی... و ماشین‌های کمباین که خوشه‌ها را می‌بلعند.

 

 

می‌دانی در این گرما که گندم‌ها از تف آفتاب برشته می‌شوند خیلی از دوستانت در مزرعه کار می‌کنند.در آن‌جا می‌توان  صدای سیر سیرک‌ها را شنید و رد موش‌خرماها را دید که خوشه‌های گندم را کش می‌روند و لانه‌های‌شان را پر می‌کنند.

حالا تابستان است. خیلی از دوستانت کلاس زبان نمی‌روند. توی خانه گیم‌بازی نمی‌کنند. پای چت ننشسته‌اند. آن‌ها کار می‌کنند و دستمزدهایشان‌ را صرف خانواده می‌کنند. آن‌ها نان‌آور خانه‌اند و برای سال تحصیلی جدید پول پس‌انداز می‌کنند، آن‌ها از شستن سرسیلندرها در بنزین خسته نمی‌شوند... گرمازدگی هم توی کارشان نیست. آن‌ها به سخت کار کردن و به مزد اندک گرفتن عادت دارند. می‌دانی دستمزد ‌آن‌ها  از پول توجیبی روزانه‌ی بسیاری از نوجوان‌های دیگر، خیلی کمتر است.

حالا تابستان است نه از آن تابستان‌هایی که در خاطرت مانده، تابستان امسال پررنگ است. اصلاً غلیظ و کشدار است و خیلی گرم. حتی در سیبری هم مردم گرمازده شده‌اند. می‌گویند دمای یکی از شهرهای سیبری به 32 درجه رسیده است، در حالی‌که معمولاً این ‌وقت‌های سال دمای آن‌جا، 13 درجه‌ی سانتی‌گراد بود. در آلمان و ایتالیا خیلی از مردم به سفر می‌روند تا از گرما فرار کند. به‌قول مادربزرگ‌ها امسال گرما عالم‌گیر است.

حالا تابستان است و شربت خاک‌شیر یخمال خیلی می‌چسبد، شربت به‌لیمو هم... یخ‌هایی که در حجم رنگی شربت می‌چرخند و می‌چرخند. تازه گل کوچیک هم خیلی حال می‌دهد. البته صبح‌های زود و شب‌ها دیر وقت. چون هوا آن‌قدر گرم است که کم می‌آوریم و گاهی از گرما به خودمان گُل می‌زنیم. حالا تابستان است می‌شود سوار یک کایت شد و بر کرانه‌های سبز شمال روی ارتفاعات پرواز کرد. حتماً آن بالا هوا خیلی خنک است و خیلی حال می‌دهد.

این تابستان واقعاً تابستان است، نه از آن تابستان‌های بی‌بخار پَپِه و بی‌عرضه! یک تابستان خفن و جدی. از آن تابستان‌ها که پزشکان و کارشناس‌های تغذیه از آن زهره‌ترک می‌شوند.

توصیه پشت توصیه، هشت تا 10 لیوان در روز آب بنوشید. از میوه و سبزیجات ضدعفونی شده استفاده کنید.  لباس‌ خنک بپوشید! خیلی طولانی در هوای گرم نباشید.

حالا تابستان است و دلت می‌خواهد در یک سُرسُره‌ی آبی سُر بخوری و تا بی‌نهایت پایین بروی. آب‌های پودر شده در هوا بچرخد و بچرخد و تو دل و جگرت حال بیاید.

گاهی هم دلت می‌خواهد بروی سفر... خب آن‌جا در خارج از شهر، مخصوصاً در هوای کوهستانی دیگر از گرمای هواخبری نیست. آن‌جاهم مه هست و هم هوای تازه.

حالا تابستان است و معاون توسعه و پیش‌بینی سازمان هواشناسی، محمد تقی زمانیان  هفته‌ی پیش گفت: «تهران، هنوز ۲ درجه تا رسیدن به رکورد ۶۰ ساله‌ی گرم‌ترین روز سال فاصله دارد. در گرم‌ترین روز سال ۹۲، دمای هوای تهران ۴۱ درجه بود و البته ممکن است در اواسط مرداد ماه بیش‌تر هم بشود.»

تازه اگر جایی منزلگاه درختان باشد هم هوا خوب و قابل تحمل است. آی انسان دو پای بی‌مسئولیت باید یقه‌ی خودت را بگیری...چرا درخت‌ها را کشتی و جنگل‌ها را نابود کردی. ‌بعد هم آب‌های زیرزمینی را خرج کردی و به فکر دریاچه‌ها هم نبودی. بعد هم هوا این‌ همه گرم شد. بله تابستان امسال از آن تابستان‌هاست، اما این تابستان دست‌پخت ما آدم‌هاست!

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

۲۴ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۵:۲۲